ای مدینه گریه کن بر حال من
گریه سر کن بر من و اقبال من
ناله های آتشین را گوش کن
شکوه ی ام البنین را گوش کن
ای مدینه یاد داری بیش از این
یک مدینه بود و یک ام البنین
بود کانون وفا کاشانه ام
بوی زهرا میرسید از خانه ام
جای خانه در تو بستان داشتی
هیجده سرو خرابان داشتی
بود عالم عرصه ی جولان من
کعبه می شد دم به دم مهمان من
خانه ام خوش بو زعطر یاس بود
در کنارم اکبر و عباس بود
به چه شیرین روزگاری بود و رفت
بر سر من سایه ساری بود و رفت
یاد آن کانون احساسم بخیر
ای مدینه یاد عباسم بخیر
یاد باد از قامت رعنای او
یاد باد از طلعت زیبای او
خوب دانم نرگس مستش چه شد
خوب دانم با سر و دستش چه شد
زینبم گفتا که آن روح ادب
کشته شد بین دو دریا تشنه لب
آخرین ارسال های انجمن